البرزی ها

سایت تفریحی و سرگرمی البرزی ها

البرزی ها

سایت تفریحی و سرگرمی البرزی ها

وقتی جوون تر بودم فکر میکردم زندگی یعنی : یه شاسی بلند + یه قلاب ماهیگیری + یه اسنوبرد حرفه ای + یه دوچرخه کراس کانتری و یه دنیا سفر ! اما الان میفهمم که وقتی پایه نداشته باشی هیچ کودوم 1 ثانیه هم بهت حال نمیده !!!

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مرا با ولنتاین کاری نیست من ایرانیم یک آریایی آغاز گر تمدن و فرهنگ نیک در زمین

من از نژاد پارسم مرا با شما اهریمنان کاری نیست

روز عشق در سرزمین من از هنگام آفریده شدنم آغاز شد

آن زمان که یزدان نهاد زن را از نیکیها سرشت

من فرزند سپیدی ها من دختر برفم

ولنتاین با سرزمین من با من بیگانه است

با او میجنگم و روز خویشتن را گرامی میدارم

روز عشق ایرانی ( سپندار مذگان...29بهمن ) پیشاپیش برهمه ی شما هموطنان بزرگوارم خجسته باد...

پ.ن

(در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.)

  • خودمـ

تفاوت مهندس ایرانی با مهندس چینی و آمریکایی

یه روز، شهردار یکی از شهرهای دنیا !!! تصمیم میگیره یه برج زیبا تو
شهرشون بسازه. برای این کار از سرتاسر دنیا از سه مهندس(یه مهندس چینی،
یه مهندس آمریکایی و یه ایرانی) میخواد که بیان تا در مورد ساخت برج
باهاشون صحبت کنه
.
مهندس چینی میگه من این برج رو برات میسازم ولی قیمتش میشه 3 میلیون دلار.
یک میلیون هزینه کارگر و تجهیزات، 1.5 میلیون هزینه مواد اولیه و 500 هزار
هم دستمزد خودم
.
شهردار با مهندس آمریکایی صبحت میکنه. مهندس
آمریکایی میگه ساخت برج 5 میلیون هزینه داره؛ 2 میلیون کارگر و تجهیزات،
دومیلیون مواد اولیه و 1 میلیون هم خودم میگیرم

شهردار سراغ مهندس ایرانی میاد. مهندس ایرانی میگه ساخت این برج 9 میلیون هزینه برمیداره
!شهردار با تعجب میپرسه، چطور ممکنه 9 میلیون هزینه داشته باشه؟ مهندس ایرانی میگه، 3 میلیون خودت برمیداری، 3 میلیون من برمیدارم، 3 میلیون هم میدیم به مهندس چینی که برج روبسازه

  • خودمـ

زن جوانی بسته ای کلوچه و کتابی خرید و روی نیمکتی در قسمت ویژه فرودگاه نشست که استراحت و مطالعه کند تا نوبت پروازش برسد .

 در کنار او مردی نیز نشسته بود که مشغول خواندن مجله بود.

وقتی او اولین کلوچه اش را برداشت، مرد نیز یک کلوچه برداشت. در این هنگام احساس خشمی به زن دست داد، اما هیچ نگفت فقط با خود فکر کرد: عجب رویی داره!

 هر بار که او کلوچه ای برداشت مرد نیز کلوچه ای برمیداشت.

 این عمل او را عصبانی تر می کرد، اما از خود واکنشی نشان نداد.

 وقتی که فقط یک کلوچه باقی مانده بود، با خود فکر کرد: “حالا این مردک چه خواهد کرد؟” مرد آخرین کلوچه را نصف کرد و نصف آن را برای او گذاشت!...

زن دیگر نتوانست تحمل کند، کیف و کتابش را برداشت و با عصبانیت به سمت سالن رفت.

وقتی که در صندلی هواپیما قرار گرفت، در کیفش را باز کرد تا عینکش را بردارد، که در نهایت تعجب دید بسته کلوچه اش، دست نخورده مانده . تازه یادش آمد که اصلا بسته کلوچه اش را از کیفش درنیاورده بود...

  • خودمـ

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود .
>>با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
> >فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود >"هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت .
> >پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود >"اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
> >روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!! >فریاد زد >ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
> > همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه :|

محک :: موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان



  • خودمـ

یک اصفهانی داخل بانکی در منهتن نیویورک شد ویک شماره از دستگاه گرفت.

وقتی شماره اش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت

و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ 5000 دلار داره

کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره..

و مرد اصفهانی هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته

کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت و ماشین را به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.

خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت 5000 دلار + 15.86 دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد. این خط رو دوباره بخون

کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت " از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم"

و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام گرفتید؟

اصفهانی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت:
شوما فقط به من بوگو کوجای نیویورک میتونم ماشین 250000 دلاریو 2 هفته با اطمینانی خاطر فقط با 15.86 دلار پارک کونم ؟
  • خودمـ

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو 
کجایی گل نرگس؟
به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! 
بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!

  • خودمـ

سه چیز را با احتیاط بردار:
قدم،قلم، قسم!

سه چیز را پاک نگه دار:
جسم،لباس،خیال

از سه چیزکار بگیر:
عقل،همت، صبر!

از سه چیز خود را دورنگهدار:
افسوس، فریاد، نفرین!

سه چیز را آلوده نکن:
قلب، زبان، چشم!

اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن:
خدا، مرگ و دوست.!

  • خودمـ
سعدی خدا بیامرز میگفت:

بر احوال آن مرد باید گریست | که دخلش بود نوزده ... خرج بیست


که اگه الان بود باید میگفت:
بود حال و احوال آن مرد زار | که دخلش ریال است... خرجش دلار...!!
  • خودمـ

دلار و طلا رو ول کنید برید تمرین دو ومیدانى، از ماه بعد باید دنبال کامیونهاى یونیسف براى بسته هاى غذا بدوید...

  • خودمـ
اهل دانشگاهم 
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم :|

  • خودمـ